هر چند داوریهای جشنواره فجر همیشه محل مناقشه بوده است ولی تاکنون سابقه نداشته که این میزان نسبت به آرا اعتراض شده باشد.اگر ملاک را واکنشهای اهالی سینما قرار دهیم میتوان گفت که هیچ سالی مثل امسال شاهد ناداوری نبودهایم.
اما آیا واقعاً این طور بوده؟ میشود به فهرست برندگان سیمرغ در سالهای گذشته مرور و آن را با برگزیدگان امسال مقایسه کرد. مثلاً همین پارسال جایزه بهترین فیلم جشنواره در حضور «چهارشنبهسوری» به فیلم «به نام پدر» اهدا شد که اغلب منتقدان آن را گامی به پس در سینمای حاتمیکیا میدانستند، یا در جشنواره بیست و سوم سیمرغ بهترین کارگردانی به مجید مجیدی برای «بید مجنون» رسید در حالی که تقریباً در مورد این که جایزه حق رضا میرکریمی بود، اتفاق نظر داشتند.
تقریباً در هر دورهای میتوان به مواردی مشابه اشاره کرد که داوران با آرایشان همه را شگفتزده کردهاند.
اگر بنا بر مقایسه باشد، باید گفت اتفاقاً آرای داوران جشنواره امسال به مراتب منطقیتر از سالهای گذشته بود. خبر کنار گذاشتن «سنتوری» مهرجویی که در شرایط فعلی تا اندازهای قابل درک است، در مورد بقیه فیلمها، شاهد تصمیمگیری عجیب و غریبی نبودیم.
حضور پررنگ فیلمهای جنگی در جشنواره امسال، گویا مستلزم توجه ویژهای بوده که خب «روز سوم» هم یک سرو گردن از دیگر فیلمهای جنگی بالاتر بود و هم این که با تعریفی که از ژانر جنگی وجود دارد، بیش از هر اثر دیگری انطباق داشت.
دیگر برندههای سیمرغ هم واقعاً قابل دفاعتر از بسیاری از اسلافشان در دورههای گذشته هستند.
آیا واقعاً درست است فیلمسازی که اولین فیلمش را با انبوهی حمایت ساخته و به جشنواره آورده، این گونه به رأی داوران بتازد. آن هم در شرایطی که بسیاری از منتقدان فیلمش را در حد یک فیلمفارسی ارزیابی کردهاند.
یا فیلمساز دیگری که با یک فیلم کاملاً معمولی به جشنواره آمده، جلسه نقد و بررسی فیلمش را به عرصهای برای تاخت و تاز علیه داوران تبدیل کند. جالب این که همین سینماگر محترم، رسانهها را متهم به پول گرفتن از فارابی میکند، در حالی که فیلم خودش با مشارکت مالی این بنیاد تهیه شده است.
به نظر میرسد که این نوع اعتراض به داوریهای جشنواره، دلایلی کاملاً فرامتنی دارد. یک حرکت حساب شده برای در اختیار گرفتن مدیریت سینما و به تبع آن جشنواره که به خاطرش داوران به مسلخ برده شدهاند.